درد و دل |
||
نامم را پدرم انتخاب كرد و نام خانوادگی ام را یكی از اجدادم دیگر بس است؛ راهم را خودم انتخاب خواهم كرد. |
||
نويسندگان |
|
arshia |
آثار تاريخي يك عاشق |
|
تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 |
دوستان عاشق تنها |
|
|
دوستان عاشق |
|
|
وضعیت من در یاهو |
|
|
آمار وب |
|
كاربران آنلاين:
تعداد بازديدها: RSS |
طراح قالب: |
| نازترین قالب های وبلاگ |
موزیک و سایر امکانات |
|
|
|
|
||
|
چقدر دلم میخواهد نامه بنویسم... 
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 15:59 | ||
|
|
||
|
قرعه کشی تمام شد.....
و تو به اسم دیگری درآمدی.... تقدیر جای خود.... لعنتی حداقل، اسم مراهم در کیسه ات میگذاشتی.... 
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 15:54 | ||
|
|
||
|
روزای سخت نبودن با تو … خلا امید
و تجربه کردم داغ دلم که بی تو تازه می شد … هم نفسم شد سایه ی سردم تورو می دیدم از اونور ابرا … که میخوای سرسری از من رد شی آسمونو بی تو خط خطی کردم … چه جوری میتونی انقده بد شی 
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 15:53 | ||
|
|
||
|
ما
به هم نمی رسیم امّا بهترین غریبه ات می مانم که تو را همیشه دوست خواهد داشت . . . 
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 15:50 | ||
|
|
||
|
کاش کسی تو دلمون پا نمیذاشت... کاش اگه پا میزاشت دلمون رو تنها نمیذاشت... کاش اگه تنها میذاشت رد پاش رو روی دلمون جا نمیزاشت ای کاش می شد همهچی رو از یاد برد.ای کاش می شد خاطره هامونو از یاد برد. ای کاش می شد به دنیا دستور بدی چه طور بگرده ای کاش می شد یاری نداشت.اسراری نداشت که نیازی به محرم داشته باشه. ای کاش.... 
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 15:45 | ||
|
|
||
|
رابطه هاى امروزى جوری شده که مى تونید به همه جای همدیگه دست بزنید
ولى نمى تونید به گوشى هاى همدیگه دست بزنید.. 
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 15:38 | ||
|
|
||
|
اینجا ایران است!
کشوری که بعضی مرد هایش جوری نگاه به اندامت و پاهایت میکنند که از زندگی خسته میشوی! همیشه هم همان پسری که میگوید به فکر تنت نیست بیشتر دنبال رنگ لباس زیرت میگردد! همان بهشتی که روی خط عابر پیاده بخواهی عرض خیابان را طی کنی کلکسیونی به عشق تنت ترمز میزنند همان جایی که در دانشگاه استاد هایش برایت تیک میزنند 20 را میدهند به شرطی که اهل شیطنت باشی حرف زیاد است من فرصت نوشتن دارم ولی شانه های تو دیگر کشش این سنگینی غم ها را ندارد , آن روی سکه بود که میخواستی! 
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 15:24 | ||
|
|
||
|
نمی دونید چقد شیرینه كه عشقت خواب باشه،
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 15:15 | ||
|
|
||
|
.
. . کشیدنِ انگشتــان کشیـــده تو روی گــونـــه هــای من لــــذتی انـــکار ناپـــذیر است من دنبـــال بهــانـــه می گــــردم تـــا آسوده دستـــان شفـــابـــخش تو را در دست بگیــــرم . . . . . . 
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 15:15 | ||
|
|
||
|
بسلامتی سربازی که 3ساعت تو صف کیوسک تلفتن بود تا 2دقیقه بادوست دخترش حرف بزنه ولی وقتی زنگ زد تنها جمله ای که شنید این بود؟مشترک مورد نظر درحال مکالمه اســـــــــــــــــــــــــــــــــــــت
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 2:28 | ||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 2:26 | ||
|
|
||
|
مهم نیست
که چند بهار زندگی میکنیم ، مهم اینه که بهاری زندگی کنیم . . . 
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 2:24 | ||
|
|
||
|
انسان
مانند رودخانه است. هرچه عمیقتر باشد، آرامتر است . . . 
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 2:22 | ||
|
|
||
|
یــه وقتایی یــه کساییو تو زندگیـمـون راه میــدیم کـه ننه باباهاشون
تـو خونه به زور راشون میدادن، یه وقتاییم یه کسایی میان تو زندگیمون که جای دیگه ای نداشتن برن واسه همین سر از زندگی ما دراوردن ، یه وقتاییم یه کسایی میان تو زندگیمون فقط واسه در کردن خستگیشون ، یه وقتاییم که کسایی تو زندگیم میان که فکر میکنن اومدن سرم بزنن ، همین که خوب شدن میرن 
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 2:14 | ||
|
|
||
|
اسپانیایی ها میگن :
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 1:56 | ||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 1:46 | ||
به سلامتی همه اونایی که به پای عشقشون پیر میشن ولی ازش سیر نمیشن.......|
|
||
|
ساعت نشدم پشت به دیوار کنم
خود را به دقیقه ها گرفتار کنم ساعت شده ام که دوستت دارم را هر ثانیه در گوش تو تکرار کنم 
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 1:45 | ||
|
|
||
|
کاش می شد غم دلها را نگاشت
کاش می شد ماه را صفحهً دل کرد وز خوبی و بدی در آن نگاشت کاش می شد اشکها را بوسید و گل یاد و بوئید کاش می شد به قناری فهماند که زمستان زیباست! 
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 1:42 | ||
|
|
||
|
توی دنیا
دوتا نا بینا میشناسم یکی تو که هیچ وقت عشقم رو ندیدی یکی من که کسی جز تو ندیدم… 
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 1:14 | ||
|
|
||
|
یه لحظـه گـوش کـن خـــدا ؛
جـدی میگــم . . . نه بچـه بـازیِ نـه ادا و اطــوار ، تو این دنــیا . . حــالِ خــیلی هـا اصـلا خـوب نیـست ! یـه دسـتی بـه زندگیـشون بکـش لــــــــــــــــــــــــــــطــفا". 
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 1:8 | ||
|
|
||
|
" نســـل مـــن "
نسلـــی اســـت ... کـــه غـــرق در " معشوقـــه هـــای خیالـــی " " پیـــر " میشـــود ........................! 
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 22:22 | ||
|
|
||
|
گل سرخی به او دادم . گل زردی به من داد...!! برای یك لحظه ی ناتمام قلبم از طپش افتاد ... !!! با تعجب پرسیدم : مگر از من متنفری ... ؟؟؟ گفت : نه ؛ باور كن ... نه !!! ولی چون تورا واقعا دوست دارم نمی خواهم پس از آنكه از لبانم كام گرفتی برای پیدا كردن گل زرد ؛ زحمتی به خود هموار كنی ...
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 22:4 | ||
|
|
||
|
فقط کمی بی حوصله ام آسمان روی سرم سنگینی میکند روزهایم کش امده هر چه خودم را به کوچه بی خیالی میزنم باز سر از کوچه دلتنگی در میاورم روزها تمام ابرهای اندوه در چشمان منند ولی نمی بارند
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 22:2 | ||
|
|
||
|
بعد از سالها دختر کبریت فروش را دیدم...
بزرگ وزیبا شده بود... به او گفتم کبریت هایت کو ؟ میخواهم این سرزمین را به آتش بکشم... خنده تلخی کرد... و... گفت... کبریت هایم را نخریدن... سالهاست که تن میفروشم... میخری..
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 22:0 | ||
|
|
||
|
آزمودم زندگی دشت غم است
شادیش اندوه و عیشش با غم است
عمر کوته، آرزوها دراز
کارها بسیار و فرصتها کم است
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 21:59 | ||
|
|
||
|
آرام تر بگو دوستت دارم هایت را بیا نزدیک تر
میخواهـــــــــم
صدآی
گرم نفسهایت
دیـــــــــــوآنـــــــــــه ام کنـــــــــد . . .
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 21:58 | ||
|
|
||
|
به سلامتی اونی که آرزو بود نفس بود آرامش بود رویا بود ولـــــــــــــ ـــــــــــــــ ـــــ ــــــــ ـی خاطره شد بغض شد...! درد شد...! کابوس شد
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 21:57 | ||
|
|
||
|
هیچوقت فکر نمیکردم به جرم عاشقی اینگونه مجازات شوم دیگر کسی به سراغم نخواهد آمد قلبم شتابان میزتد شمارش معکوس برای انفجار در سینه ام و من تنهایی خود را در آغوش میکشم.. تنها مانده ام زل زدم ، خیره شدم ، پلک زدم ، محو شدم یک نفر عشق مرا در دلش آغاز نکرد
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 21:53 | ||
|
|
|||||||
|
|
|||||||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 21:38 | |||||||
|
|
||
|
تــازگیـ هــا دِلـَـم نـَـفَهمـ شـُـده!
هـَـر چــهـ مــی گویــَم رَفــتـــ ... بـاز هـَم سـازِ مُخــالِفـ میزَنــَد! بـاز هــم بـا دیــدنِ اِسـمشـ میـ لـَـرزَد!!! 
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط arshia در 21:9 | ||