هیچوقت فکر نمیکردم به جرم عاشقی اینگونه مجازات شوم
دیگر کسی به سراغم نخواهد آمد قلبم شتابان میزتد شمارش معکوس
برای انفجار در سینه ام و من تنهایی خود را در آغوش میکشم.. تنها مانده ام
زل زدم ، خیره شدم ، پلک زدم ، محو شدم
یک نفر عشق مرا در دلش آغاز نکرد
نظرات شما عزیزان:
|